استاد کوزن کلمات اصل نخستین را که قرار بود بر دروازه ی معبد اواکو در کیوتو حکاکی شود می نگاشت. او کلمات را با قلم مو روی تکه کاغذی نقش میزد تا سپس روی چوب حک شود.یکی از مریدان استاد برای او مرکب می ساخت و به خوشنویسی استاد می نگریست.
مرید گفت: چندان خوب نشد.
کوزن دوباره نوشت.
مرید گفت: این از آن هم بدتر شد.
کوزن دوباره نقش زد.
پس از شصت و چهار بار مرکب ته کشید و مرید رفت تا باز هم قدری مایه مرکب بیاورد.استاد که
تنها شده بود و چشم خرده گیری مزاحم او نبود با باقیمانده مرکب نقش تندی زد.مرید چون بازگشت نگاه ستایش آمیزی به آخرین کوشش او کرد و گفت: شاهکار است.
hichinafahmidamvalibaratcommentgozahstamkebedunikeumadamnetvaumadamwebogettodidamvahalahamumadambayemodelejadidbaratcommentbezaramagetunestykebekhunish!!cheghadrazkaramdarekhoshammiadeshchehayajanikenadarelamassab!!:P
پاسخحذفmibnichebiadabehamaro
پاسخحذفnesfeavordesh
manammishinamgeryemikonam
ey khuda!
پاسخحذفba firefox kar kardi ya IE!?
ba IE !!!! chetor ke mage ??!?! in eshtebah male IE hasttesh ?!?!
پاسخحذف